سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت امام مجتبی علیه‌السلام

شاعر : مجتبی روشن روان
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن
قالب شعر : ترکیب بند

دیشب گـذری کردم از کوچـۀ میـخـانه           دیـدم هـمـه مـسـتـان را دیـوانـۀ دیـوانه

ساقـیِ بلاجـویـان شاداب و لبِ خـنـدان           می داد به سـرمـستـان پیمانه به پیـمـانه


من بودم و تـنهایـی در حـلـقـۀ شیـدایی           دسـتـی ز کـرم آمـد نـاگـاه روی شـانـه

گفتا منشین خاموش در محفل ما رندان           برخیـز غـزل خوان شو مستانۀ مستانه

سرمست بخوان یا هو جای نگرانی نیست           مولاست که می بخـشد عـیـدانۀ شاهانه

برخواستم و خواندم یا مُحسن و یا مُجمِل           ما را بنـواز امشب ای لطف کریـمانه!

هو هاتفی از یثرب می‌گفت دم مغـرب           افـطـار بـفـرمـایـیـد از سـفـرۀ این خانه

فـرمـود کـسی مـولا فـرموده بفـرمایـید           کـردنـد هـمـه طاعت فـرمـان ملوکـانه

چه سفرۀ رنگینی گسترده به ایوان بود

بسم الله هنگامِ، افـطار؛ حـسن جـان بود

ای خال و خط و چشمت تصنیف دل آرایی           نامت حَسن و حُسنت سرچشمۀ زیبایی

هم قامت تو موزون هم صورت تو محشر           پا تا سرت ای مولا! مجموعۀ غوغایی

افـلاک هـمـی گـردد گِـرد قـد و بالایت           رخسارْ جهان افروز گیسو شب یلدایی

ای روزی هر روزم وابسته به دستانت           ای کاش که رِزقَم را همواره بیـفـزایی

اوّل قـــمــر طـاهــا اوّل پــســر مــولا           اوّل ثـمـر عــشـق صـدیـقـۀ کـبــرایــی

ای سفرۀ گسترده وی رحمت بی پایان!           ما را بنـواز امشب ای رأفت زهـرایی

کو حـاتـم طایی تا، پیـش تو زنـد زانـو           سـالار کـریـمـانـی تو حـاتـم طـاهـایـی

ای حِـلم خداوندی اسطـورۀ صبـری تو           فرمـانـده بی لـشکـر سـردار شکـیـبایی

رویای شب و روزم خورشید دل افروزم

عمری ست که با عشقت می‌سازم ومی‌سوزم

ای نـام گـران قَـدرَت بـسم الله قـرآن ها           وی جنبش لب هایت آرامش طوفـان ها

هرکس غزلی خواند در مِدحَت تو جانا           می بندد و می سوزد جز مدح تو دیوان ها

خورشیدی و چون خورشید سلطانیِ تو محرز           ای سیطره ات حاکم بر سلطۀ سلطان‌ها

ای میـمـنۀ هـستـی در میـسـرۀ چشمت           وی هم چو علی فاتح در عرصۀ میدان‌ها

هم عرش تو را خواهد هم فرش تو را خواند           پایی بزن ای عرشی! در گوشۀ ویران‌ها

لب وا کـن و لـبـیـکـی آهسته بگـو آخر           مُردند به عشق تو این پاره گـریبان ها

در پاسخ این پرسش «الملکُ لِمنْ اَلیوم»           رو سوی تو می‌چرخد انگشت سلیمان‌ها

فریاد زنم محـشر از عـمـق دل مـستـم

از طایفۀ عشقم ... مجـنون حسن هستم

امشب دل دیـوانـهْ بی تـاب حـسن گوید           با دست تـهـی چـشمِ پـر آب حسن گوید

عـشق تـو خـیـالاتـی کرده است مرا آقا           هرشب دل آشفته در خواب حسن گوید

با رحمت و احسانِ چشمانِ پُر از خیرت           این عاشق شیدا را دریاب...! حسن گوید

امشب هـمه ذرات هـستی حسنی هستند           خورشید، زُحل، ناهید، مهتاب حسن گوید

کی غلغله می‌افتد؟ در جان همه عالم...           وقتی لبِ عـطـشـانِ اربـاب حسن گوید

ذرات به توصیف اوصاف تو مشغولند           سجاده و تسبـیح و محـراب حسن گوید

ای مـحـور بخـشایش در ماه عنایت ها           مـاه رمضـان ربُّ الاربـاب حسن گوید

ای احـسـن اسـمـاءِ حُـسنـای خـداوندی

در حُسن تو می بیـنم غوغای خـداوندی

نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید



هو هاتفی از یثرب می‌گفت دم مغـرب           افـطـار بـفـرمـایـیـد از سـفـرۀ جـانـانـه



در بیت زیر قافیه که رکن اصلی شعر است رعایت نشده است لذا بیت زیر جهت رفع این نقیصه تغییر داده شد



هرکس غزلی خواند در مِدحَت تو جانا           می بندد و می سوزد دیوان غزل ها را



بکار بردن عبارت بلا خیز برای امام صحیح نیست هرچند که منظور بلای عام نباشد اما تشبیه رستگاری به بلا درست نیست ؛ ائمه خاندان رحمت هستند نه بلا خیزی, لذا به همین دلیل بیت زیر حذف شد



در چشم بلا خیزت خون همه خوابـیده           ای کشتۀ بالفطره از حُـسن تو انسان‌ها



در بیت زیر ردیف شعر « حسن گوید» به خوبی ننشسته و از نظر معنایی دنبالۀ جملۀ این عاشق شیدا را دریاب ؛ نیست



با رحمت و احسانِ چشمانِ پُر از خیرت           این عاشق شیدا را دریاب...! حسن گوید